[سالهای سوخته]
خسته از جنس قلابی آدمها دل از عشقش دگر کندم رفتم بار سفر بندم
دل از عشقش دگر کندم رفتم بار سفر بندم
ولی دیدم بازم مثل همیشه
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
خواهم با جفاهی خزان سازم بهارش
خواهم چون نسیمی گریزم از کنارش
اما باز دوباره نمی دونم چی می شه؟
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
پس از این بی وفایی ها نمی خواهم تورا هرگز
تو باش و هرچه خواهی کن که من رفتم خداحافظ
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
خواهم با جفاهی خزان سازم بهارش
خواهم چون نسیمی گریزم از کنارش
اما باز دوباره نمی دونم چی می شه؟
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
http://bit.ly/2q6X4Fq
دل از عشقش دگر کندم رفتم بار سفر بندم
ولی دیدم بازم مثل همیشه
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
خواهم با جفاهی خزان سازم بهارش
خواهم چون نسیمی گریزم از کنارش
اما باز دوباره نمی دونم چی می شه؟
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
پس از این بی وفایی ها نمی خواهم تورا هرگز
تو باش و هرچه خواهی کن که من رفتم خداحافظ
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
خواهم با جفاهی خزان سازم بهارش
خواهم چون نسیمی گریزم از کنارش
اما باز دوباره نمی دونم چی می شه؟
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
نمیشه نمیشه چه کنم این دلم راضی نمیشه
http://bit.ly/2q6X4Fq
۵.۵k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.